میزان موفقیت شما ربط دارد به انسانهایی که با آن ها ارتباط دارید!
مقدمه
نحوه تکوین فردیت ما به میزان موفقیت ما در ساختن شبکه ای گسترده از انسان ها در ارتباط با ما وابسته است.
ارتباط صرفا مبادله اطلاعات دربارهی چیزی نیست. بلکه ارتباط به معنای تبادل افکار، احساسات، عقاید و تجربیات نیز هست. از نظر روانشناسی فردی، ارتباطات ما را قادر میسازد تا خود را عضوی مفید و موثر برای اجتماع بدانیم و از منظر اجتماعی نیز، ارتباطات منسجم کننده جامعه است و میان اجزای جامعه رشد و بقای جامعه را تضمین میکند.
انسان فرشته زیبایی است که فقط یک بال دارد و زمانی میتواند قدرت پرواز داشته باشد که با انسان دیگری ارتباط برقرار کرده و صاحب دو بال شود تا بتواند در آسمان موفقیت ها پرواز کند. ما انسان ها به عنوان موجوداتی اجتماعی در جامعه زندگی میکنیم، هر کاری که انجام میدهیم و هر دستاوردی که به دنبالش باشیم بهگونه ای به دیگران هم ارتباط پیدا میکند. لذا مهمترین عامل موفقیت شما در کارهایتان، برقرار کردن یک رابطه زیبا و درست با دیگران است.
اما ارتباطات چگونه چیزی است؟ چگونه به آن نگاه می کنید؟
این مقاله در تلاش است که همزمان با باز کردن معنای ارتباط، به چگونگی تأثیر و اهمیت آن در زندگی بپردازد.
اصولاً موفقیت از راه ارتباطات حاصل میشود. بسیاری از دانشمندان در دنیا معتقدند که ارتباطات مهمترین عامل موفقیت انسان است. گفته می شود که ثروتمندترین انسانها در دنیا کسانی هستند که توانستهاند بیشتر و بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنند. بهترین مدیران کسانی هستند که در ایجاد ارتباطات زیبای انسانی موفقاند. فرماندهان موفق کسانی هستند که با ایجاد زیباترین ارتباطات با افراد زیردست خود، بر دل های آنان حکومت و فرماندهی میکنند. معلمان موفق کسانی هستند که بهترین ارتباط انسانی را با شاگردان خود برقرار میکنند. پدران و مادران موفق کسانی هستند که تعلیم و تربیت صحیح را با ارتباطات عالی با فرزندانشان به ثمر رساندهاند.
آری، انسان است و ارتباطاتش. دنیای امروز دنیای ارتباطات و اجرای شیوه های نوین موفقیت است. همانگونه که ارتباطات، عامل موفقیت است، عدم ارتباط درست هم میتواند عامل شکست و ناکامی زندگیها باشد. بحث ارتباطات، هم شامل ارتباطات شخصی میشود و هم ارتباطات حرفهای. ارتباطات را به عنوان یک هنر در دنیای انسانها ذکر کردهاند. کسی که زیبا ارتباط برقرار میکند یک هنرمند است؛ علت این امر آن است که اصولاً ارتباط برقرار کردن، کار پیچیده و مشکلی است و کسانی میتوانند زیبا ارتباط برقرار کنند که از خلاقیت ها و ابتکارات خاصی برخوردار باشند. انسانهایی که زیبا ارتباط برقرار میکنند، انسانهای محبوب و مشهوری می شوند که در دل انسانها جایی پیدا میکنند.
اما ارتباطات چیست و چرا به عنوان یک هنر در دنیای انسانها تلقی شده است؟
طبق تعریف، ارتباطات، انتقال احساس و یا اطلاعات است از انسانی به انسانی دیگر.
ارتباطات با این تعریف، دو رکن بسیار مهم دارد، رکن اول این است که چه چیز در دل شما به عنوان احساس یا اطلاعات تشکیلشده است که شما می خواهی آن را به شخص دیگری منتقل کنی و رکن دوم این است که چگونه می خواهی آن را منتقل کنی.
در واقع، موفقیت یک ارتباط درست، به اجرای صحیح هر دو رکن گفته شده بستگی دارد.
انسانها پدیدهای در وجود خود دارند به نام “دل” و ارتباطات بین دو انسان ارتباط بین دو دل است. وقتیکه شما می خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید، احساس و یا اطلاعاتی را از دلی به دل دیگر منتقل می کنید. نکته مهم این است که هر دلی پیچیدگی خود را دارد که اینگونه تعبیر میشود:
بر هر دلی یک قفل رمزدار زده شده است که هنر انساها در این است که آن رمز را پیدا کرده و بتوانند خانه دل انسانی را بگشایند و با او ارتباط برقرار کنند و اگر سخنی از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. البته در ارتباطات، تنها بحث در این نیست که بتوان خانه دلی را گشود، بلکه توانایی اینکه پس از گشودن دَر آن خانه، نقاشی زیبایی بر صفحه آن دل تصویر کنی! و این معنای یک ارتباط موفق و یا نفوذ در دل انسانهاست.
به همین دلیل توانایی برقراری ارتباطات را یک هنر دانستهاند و شخصی که بتواند ارتباط زیبایی برقرار کند یک هنرمند است.
“انسانی می تواند یک ارتباط عالی و مؤثر برقرار کند که قبل از هر چیز، از اعتمادبهنفسی عالی برخوردار باشد. انسانهایی که خود را عالی باور دارند می توانند ارتباط زیبایی برقرار کنند و یا سخن نافذی بیان کنند. یک ارتباط زیبا و مؤثر، جسارت و شجاعتی می خواهد که فقط انسانهای خودباور می توانند از آن بهرهمند باشند.”
به هنگام برقرار کردن یک ارتباط، بهترین شیوه این است که شما خود را جای طرف مقابل بگذارید و با یک ذهنیت کاملاً مثبت و خوب، با او بهگونهای برخورد کنید که او شما را از آغاز در دل بپذیرد تا پاسخ مناسب و درستی که شما انتظار دارید دریافت کنید.
یک ارتباط موفق به نوعی نفوذ در دیگران است. انتقال یک احساس به فرد دیگر بستری میخواهد که با دقت لازم از طرف فردی که میخواهد ارتباط برقرار کند باید ساخته شود.
انسانها در مقابل هر سیگنالی عکسالعملی نشان می دهند که این عکسالعمل ممکن است در افراد مختلف متفاوت و یا حتی متضاد باشد. ممکن است شما یک شاخه گل رُز را که سمبل عشق و محبت و صمیمیت است به یک فرد تقدیم کنید و با دنیایی از زیباییها و عکسالعملهای جالبی از جانب او روبهرو شوید و یا اینکه همین شاخه گل رُز را به فرد دیگری بدهید و دنیایی از خاطرات تلخ گذشته او را به یادش بیاورید و خود را مواجه با فریاد و پرخاش او ببینید و از کار خود پیشمان شوید! تمام ظرافت و حساسیت برقراری ارتباطات که آن را یک هنر نامیدهاند، به خاطر پیچیدگی قفل رمزدار دل انسانهاست.
هر انسانی یک پروژه است و ویژگیهای خاص خودش را دارد. علت بسیاری از اختلافات انسانها به خاطر همین پیچیدگی ها و عدم شناخت و درک متقابل از یکدیگر است. درعین حال علت بسیاری از ارتباطات موفق و زیبای بین انسانها آگاهی از ویژگی های طرف مقابل و درک بهموقع و ارائه عکسالعمل های مناسب نسبت به آنها است. بهطور مثال، ممکن است شما به عزیزی که او را بسیار دوست دارید، مرتب گل بدهید و یا انواع و اقسام کادوها را هدیه دهید، ولی درعینحال او بهگونهای از شما گله کند که او را دوست ندارید! و وقتیکه علت چنین احساسی را از او جویا میشوید، به شما میگوید زیرا شما هرگز به او نگفته اید که او را دوست دارید. گرچه منظور شما از تقدیم گل یا کادو این بوده است که به او پیام (سیگنال) بدهید که او را دوست دارید، ولی او هرگز این سیگنالها و علامتهای شما را دریافت نکرده است و حتی چنین احساسی هم نکرده است که شما او را دوست دارید و لذا از شما گله مند شده است. ممکن است فرد دیگری که او هم عزیز خود را دوست دارد گاهی برای او گلی و هدیهای ببرد و به او بگوید که عزیزم! تو را دوست دارم، بااینحال این عزیز، او را مورد گله قرار بدهد که تو مرا دوست نداری! و او هرچه برایش توضیح دهد که علت اینهمه گل و کادو و گفتن جملات دوستت دارم، برای همین است که به او تفهیم کند که واقعاً دوستش دارد، ولی او هرگز این سیگنال ها را به درستی در دل دریافت نمیکند و چه بسا می خواهد که او در آغوش گرفته شود و یا دست نوازشی بر چهرهاش کشیده شود تا آن مهر و محبت و دوستداشتن را حس کند.
با این مثال ما به دستهبندی جدیدی از انسانها میرسیم.
انسانها سه دسته هستند:
بصری
سمعی
لمسی
بعضی از انسانها «بصری» هستند به این معنا که تنها از طریق آنچه که میبینند میتوانند حس کنند و با طرف مقابل ارتباط برقرار کنند و بقیه کانالهای ارتباطی آنها ممکن است بسته باشد.
بعضی دیگر از انسانها «سمعی» هستند یعنی فقط از طریق گوش و شنیدن ارتباط برقرار میکنند و ممکن است بقیه کانال های ارتباطی آها بسته باشد.
و دسته سوم انسانهایی که «لمسی» هستند. یعنی از طریق تماس فیزیکی میتوانند ارتباط برقرار کنند و بقیه کانال های ارتباطی آنها ممکن است بسته باشد.
البته این موضوع بدین معنا نیست که انسانها یا بصری، سمعی و یا لمسی هستند، بلکه خیلی از انسانها درصدی از هرکدام را دارا هستند و ممکن است انسانهایی هم باشند که هر سه کانال ارتباطی را صد درصد دارا باشند. این هنر شماست که بدانید انسانهایی را که میخواهید با آنها ارتباط برقرار کنید، از چه ویژگی های ارتباطی برخوردار هستند. حتی یک ارتباط شغلی و حرفهای موفق، با درک چنین شناختی و اقدام به موقع و مناسب عملی میشود.
“در نحوه ارتباطات انسانی، آنچه را که بین همه انسانها معمولاً مشترک است لبخند است که معنای زیبایی را برای هر مخاطبی ارائه میدهد.”
آری، گشادهرویی آغاز نیکی است. شما هرگاه با رویی گشاده با کسی روبهرو می شوید، در دل او زیبایی و امید به محبت را پدید میآورید؛ لذا لبخند را دقالباب محبت مینامند. تلاش کنید این خصیصه زیبای انسانی و اسلامی را در خود تقویت کنید.
خیلی از انسانها حتی مسئله خاصی هم ندارند، اما چهرهای همواره عبوس و گرفته دارند، چنین افرادی از مردم فاصله میگیرند و نمیتوانند چهرههای محبوبی در جامعه خود باشند. لذا لبخند زدن را در لحظههای تنهایی خود تمرین کنید و بدانید که لبخند، مهر شما را در دل طرف مقابل قرار می دهد.
نکته دیگری که معمولاً در همه انسانها مشترک است، اصل تعریف از دیگران است.
“اصولاً انسانها در راستای فطرت و ذات خود، دوست دارند که مورد تعریف و تمجید و ستایش دیگران قرار بگیرند.”
بنابراین اگر شما این امر را یک اصل و شیوه اخلاق اسلامی و انسانی برای خود قرار دهید و هنگامی که به دوستان و عزیزان خود و یا با آنهایی که دوست دارید ارتباط برقرار کنید میرسید، ضمن لبخند زیبای خود، آنها را مورد تعریف و تمجید و ستایش قرار دهید، این امر نهتنها در آنها ایجاد اعتمادبهنفس میکند بلکه باعث میشود آنها احساس خوبی نسبت به شما پیدا کرده و مهر شما بر دل آنها بنشیند و دلهای شما را به هم نزدیک کند. انسانهای محبوب در جامعه، از چنین ویژگی هایی برخوردار هستند.
شیوه دیگری که میتواند تکنیک خوبی برای ایجاد و یا تقویت یک ارتباط زیبای انسانی باشد نوشتن نامه است. “انسانها خیلی از مطالبی را که در حضور نمیتوانند بگویند در نامه میتوانند بنویسند”
لذا اگر عادت کنید برای انسانها نامه بنویسید نه تنها بسیاری از مشکلات ارتباطی موجود خود را میتوانید حل کنید بلکه شدیداً آنها را تحت تأثیر واژه ها و کلمات خود قرار می دهید و دل آنها را به سمت خود جلب می کنید. نوشتن نامه می تواند بسیاری از اختلافات را حل کند و یا بنای جدیدی از یک ارتباط زیبا را بنیانگذاری کند.
“در نوشتن نامه به سه اصل بسیار مهم توجه کنید و به کار ببندید، اول اینکه در آغاز نامه بهگونه ای بسیار صادقانه و ظریف، از طرف مقابل تعریف کنید؛ دوم اینکه احساس قلبی خود را نسبت به او بیان کنید؛ و در مرحله سوم مقصود خود را از این ارتباط مکتوب با ظرافت هرچه تمامتر بنویسید.”
این خاصیت ارتباطات است که درنهایت به زیباتر شدن و بهبود کیفیت زندگی شما خواهد انجامید و شما را در همه کارهایتان موفق خواهد کرد. گاهی برای همسرتان و یا پدر و مادر و فرزندتان نامه بنویسید و اثرات زیبای آن را در زندگی خانوادگی خود حس کنید.
چقدر زیباست که حتی گاهی برای خدای رحمان هم نامه بنویسید! برای او بنویس که چه احساسی از او داری و از اینکه او اینک از طریق این کتاب زیبا می رود تا سرنوشت تو را عوض کند چقدر از او سپاسگزاری میکنی که “شکر نعمت نعمتت افزون کند.”
برای او بنویس که چه اهداف زیبایی در آینده داری که میخواهی به آنها برسی و از او میخواهی به تو کمک کند و تو را در راه رسیدن به اهداف زیبایت و تمام آرزوهای قشنگی که از طریق اجرای سیستم تکنولوژی فکر، به آن دست خواهی یافت کمک کند؛ و خوشا به حال بندهای که زیباترین ارتباط را با خدایش برقرار میکند و به دنیایی از آرامش و اعتمادبهنفس و امید میرسد و انرژی میگیرد تا با اقدامات عالیاش تمام اهداف زیبا و مشروع خود را خلق کند. قطعاً در چنین حالتی خدای رحمان هم نامه تو را بیجواب نخواهد گذاشت و تو را در راه رسیدن به اهدافت یاری خواهد کرد. این نامه زیبا را در میان صفحهای از کتاب مقدس خود قرار بده و گاهی به آن سر بزن و ببین در راستای آنچه را که از او خواسته بودی، اینک کیفیت زندگی تو و اهدافی که داشتهای چگونه است و بعد با نوشتن نامهای جدید برای خدای مهربانت دوباره از او بخواه تا کیفیت زندگی تو را عالیتر کند.
بار دیگر خاطرنشان میکنم که ارتباطات درست و مؤثر، عامل بسیار خوبی برای ارتقای کیفیت زندگی انسانها و رسیدن به مدارج عالی موفقیت در کسب ثروت، معنویت، علم و سایر دستاوردهای یک زندگی خوب است. پس ” ارتباط برقرار کنید، دلها را به دست آورید و کیفیت زندگی خود را عالی کنید.”
ببینید که معاشقه با خدا و خلق خدا چقدر لذتبخش و امیدآفرین است! ارتباط زیبای الهی فرصت خوبی برای کسب آرامش و امید نسبت به آینده و احساس حمایت از سوی خدای رحمان است.
نتیجه گیری:
فرایند “ارتباطات” به انسانها اجازه می دهد تا تجارب و دانش خود را در زمینه های مختلف به اشتراک بگذارند.
هارولد لاسوِ Harold Lasswell یکی از مهمترین نظریه پردازان ارتباطات یک مدل ارتباط کلامی ارائه می دهد. این مدل یکی از اولین نمونه های مدل ارتباط به مانند یک فرایند است که در سال 1948 در مقاله اي که نوشت كه روش مناسب برای توصيف عمل ارتباطي را پاسخ دادن به این 5 پرسش عنوان کرد:
چه كسي؟
چه مي گويد؟
از چه مجرايي؟
به چه كسي؟
با چه تأثيری؟
“چه کسی چه چیزی را از چه مجرایی به چه کسی و با چه تاثیری میگوید”.
او بر مفهوم” تاثیر” ارتباط تاکید داشت.
شما چگونه بر دیگران تأثیر می گذارید؟ و نکته جالب این است که وقتی دیگری با شما ارتباط برقرار کرد، حالا این ارتباط، حتما تاثیرگذار خواهد بود بر کیفیت زندگی شما!
به عبارتی، وقتی ارتباطی شکل گرفت، از تاثیرات آن ارتباط بر روی زندگی تان نمی توانید فرار کنید!
حال پرسش مهم این است که: چه تأثیری دارد؟ منفی یا مثبت؟
این سوال، یک پاسخ بیشتر ندارد:
نوع انسان هایی که با آن ها ارتباط برقرار می کنید، دقیقا مشخص می کند که این تأثیر، مثبت است یا منفی!
دوست دار شما : دکتر علیرضا آزمندیان
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام جناب دکتر آزمندیان عزیز از شما بابت این مطالب با ارزشمند زندگی ساز خوب برای ما هموطنان از شما انسان خوب و دانا کمال تشکر و قدردانی را داریم.. 💕
ارادتمند شما اقای طالبی