برای رسیدن به روشنایی، باید از تاریکی گذر کنید!
مقدمه
عصر جدید و سبک زندگی مدرن همراه با شهرنشینی، دنیایی پر از آشوب و استرس را برای بسیاری از انسان ها ایجاد کرده است. دنیایی پُر از سردرگمی و بی هدفی!
یکنواختی زندگی و فقدان آرامش، مرزها را درنوردیده است و هم اکنون، پدیده ای فراگیر در میان انسان هایی با هر نژاد و ملتی شده است. انسان امروز، با ترس، اضطراب، خشم، پرخاشگری، بی هدفی و زندگی ای بدون داشتن رسالتی خاص، روبرو شده است که وجودش را تحت سلطه خود گرفته اند و بزرگ ترین دشمنان شاد زیستن، برای او محسوب می شوند.
آیا انسان سرگردان امروز، راهی برای نجات خود و زندگی اش دارد؟ آیا بیرون آمدن از این اسارت های روحی و فکری، به دست خود انسان رقم می خورد یا او محکوم به سرنوشت است؟
این مقاله در تلاش است که با بررسی این موضوعات، به پاسخ هایی برای پرسش های مطرح شده دست یابد.
بسیاری از من می پرسند که : چرا زندگی من اینگونه است؟! چرا احساس خوبی از زندگی خود ندارم؟! چرا همیشه احساس سردرگمی دارم؟! چرا دنیایی از ترس و اضطراب، سراسر وجود من را فرا گرفته است؟! و بسیاری سوالات دیگر!
در ابتدا باید به این نکته مهم اشاره کنم که :
زندگی، آن چیزی نیست که دارید، بلکه آن چیزی است که باید بسازید!
آری، زندگی را باید ساخت. اما این جمله به چه معناست؟ فرایند زندگی کردن، در واقع یک جور غربال کردن روح و اندیشه از نقص ها و کاستی ها است. شما هر روز که بزرگ می شوید، روح و اندیشه شما نیز قطعا باید هماهنگ با این روند رو به رشد، بزرگ شود.
دقیقا مشکل اصلی این جا است که، روح و اندیشه، به تدریج و هماهنگ با بزرگ شدن جسم، گسترش پیدا نمی کند و به عبارتی، وسعت و عمق آن ها بیشتر نمی شود و از این فرایند، جا می ماند!
در واقع برخلاف جسم که فرایند بزرگ شدن آن دست انسان نیست، اندیشه و روح انسان دقیقا به دست خودش عمق و گستردگی اش شکل می گیرد.
همچنان که نیچه از بزرگترین فیلسوفان معاصر می گوید:
انسان تنها مخلوقی است که براي شاد بودن بايد خود را هر روز از نو بسازد!
برای رسیدن به مرحله ساختن خویش و گذر از تاریکی ها، باید به قدرتمندترین ندای خود، یعنی همان ندای درون تان گوش بسپارید.
شما در وجود خویش چیزی دارید که باید آن را کشف کنید و برای رسیدن به این کشف، به نیروی اشتیاق سیری ناپذیری که شما را به سوی خود مطلوب و رسیدن به حد اعلای خویش هدایت کند، نیازمند هستید.
تاریکی، در واقع از عدم شناخت خویش به وجود می آید و مملو از صفات ناهنجار و نا زیبا است. باید بدانید که هر کدام از این صفات نا هنجار و نا زیبا، همچون وزنه های سنگینی هستند که مانع حرکت به سوی سعادت و موفقیت و شادی می شوند و از سرعت این حرکت می کاهند.
خودآگاهی، انسان را از وادی غفلت ها دور کرده و در وادی آگاهی ها، رو به افق جدید قانونمندی های جهان هستی قرار خواهد داد.
به نظر من، اگر انسان مسیر حرکتی اش را از درون خویش آغاز نکند، قطعا ادامه مسیر با شکست مواجه خواهد شد. همین که انسانی به درون خویش سفر کرده و درک درست و عمیقی از خود بدست آورد، از اضطراب، پوچی، بی هدفی و.. در زندگی، رسته و انسانی والا و با ادیشه و روحی عمیق خواهد شد.
اما چگونه می توان با اشتیاقی سوزان به سوی درون خویش سفر کرد؟
برای پاسخ به این سوال در ابتدا باید بگویم که، انسان در زندگی یک رویا دارد. گاهی به اشتباه، خیلی ها این تصور اشتباه را دارند که انسان می تواند رویاهای گوناگون و زیادی داشته باشد! اما این نظر درستی نیست!
انسان، در زندگی فقط یک رویا دارد. اما می تواند اهداف متعددی داشته باشد.
اما می توانیم بگوییم که رویا، ثابت نیست بلکه پویا و دینامیک است. بنابراین در هر لحظه ای که عمق روح و اندیشه شما بیشتر شد و به نوعی شما لیاقت های بیشتری بدست آورده باشید، قطعا به رویای ابتدایی ای که در ذهن شما شکل گرفته بود، می توانید به نسبت عمق روح و شخصیت تان، نگاه تازه ای به آن کنید و آن را گسترش و عمیق کنید.
آری، یک انسان، یک زندگی، یک رویا!
باید بدانید که رویا، همان مسیر و جاده زندگی شما است و یک طرح الهی است که در ذهن و اندیشه شما کاشته شده است. از زمانی که رویای خود را در ذهن خود پدیدار کردید، به واسطه سفر به درون خود ( خود مطلوب) و هماهنگ شدن و هم نوا شدن با قدرت های الهی خود، قادر خواهید بود که رویای خود را زندگی کنید و به آن به قدم به قدم عینیت ببخشید!
آگاه شدن به این موضوع، آتش اشتیاقی سوزان را در سرتاسر وجودتان برپا خواهد کرد.
نتیجه گیری
هر کسی می تواند خود را تغییر دهد و از پیله ای که یک عمر در آن زندگی کرده است، پروانه وار بیرون آید و از اسارت باورهای منفی و افکار غلط آزاد و رها شود و بدین ترتیب، مسیر زندگی و سرنوشت خود را عوض کند.
آری، انسان تنها موجودی است که می اندیشد و خلق می کند و باید از هر آنچه که در اختیار اوست، بهترین بهره را ببرد. او می بایست عظمت خود را دریابد و گنج استعدادها و توانمندی هایی را که خداوند در وی به ودیعه نهاده است، از معدن وجود خویش استخراج کند.
این لحظه گذر از تاریکی و ورود به روشنایی است!
بنابراین، برای رها شدن، هیچ کس قادر نیست بهتر از خودتان، به شما کمک کند. پس هرگز به انتظار دیگران ننشینید و وقت ارزشمند و گرانبهای خودتان را صرف انتظار برای آمدن آن هایی که شاید هرگز نیایند، تلف نکنید.
دوست دار شما : دکتر علیرضا آزمندیان
دیدگاهتان را بنویسید