شش قدم تا تحقق رويا
اگر قرار نیست که رویای انسان تحقق پیدا کند، اصلاً چرا به ذهنش خطور کرده است؟!
قانون مهم این است که، هر رویایی که به ذهن ما بیاید، قطعاً میتواند تحقق پیدا کند. موفقیت متعلق به کسانی است که رویایی داشته باشند و مهمتر آن که رویای خود را باور داشته باشند. رویا فقط یک اتفاق نیست که در یک لحظه تمام شود. رویا جریان زندگی یک انسان است. رویا مجموعهای از دستاوردهای مختلفیست و طی زمان محقق میشود. هدفها از دل یک رویا بیرون میآیند.
خلاصه انسان است و رویایش. رویا مثل خورشید جهان هستی، قدرت و انرژی دارد. هرچه رویای شما بزرگتر باشد، جرم و انرژی بیشتری دارد و بهتر میتواند شما را به سمت خود بکشاند و هدفهای میانی شما را خلق کند. به همین دلیل داشتن رویای بزرگ مهم است. در این مقاله میخواهم به شش قدم مهم و کاربردی برای تحقق رویایتان، اشاره کنم.
قدم اول: دقيقاً تصميم بگيريد که چه میخواهيد. چشمانداز امسال خود را بايد دقيقاً بدانيد و با تمام وجودتان منتظر تحققش باشيد: اتفاقاتی که دوست داريد در زندگیتان بيفتد، برنامهی يکسالهی مدون با اهداف مشخص نوشته شده.
چقدر مهم و استراتژيک و در عين حال سخت خواهد شد، وقتی که قرار باشد به روشنی خواستههای يکسالهی خود را بدانيد. تصميم بگيريد، که اين برنامهی مدون را در حالی که به چگونگی خلق آن هرگز فکر نمیکنيد و هيچ قضاوتی بر ممکن و غير ممکن بودن آن نداريد را، برای خود داشته باشيد. يادتان باشد، هميشه چرايی خواستهها، بسيار مهم اما چگونگی آن خارج از حوزهی دخالت شماست.
تز فوق ليسانسم در دانشگاه کاليفرنيا، سيستمهای ايمنی در اتومبيل ولوو بود. ماشينی که در سوئد ساخته میشود و از لحاظ ايمنی شگفتانگيز است. تحقيقات مفصلی راجع به آن کمپانی و چگونگی عملکرد سيستمهای مهندسی آن انجام دادم و رسالهای بسيار عالی و علمی نوشتم و ارائه دادم. اطلاعات کامل و جامعی که نسبت به شبکههای فولادی محکم بدنهی اين ماشين بدست آوردم، در من اين تصميم قطعی را ايجاد کرد که بعد از بازگشتم به ايران آنرا بیمعطلی خريداری کنم. پس از گذشت سالها از آن تصميم ذهنیام و خريد چندين نوع ماشين ديگر، چندی پيش به نيت خريد يک ماشين شاسی بلند به نمايشگاه معروفی در تهران رفتم. اولين اتومبيل جذاب و زيبايی که مرا به سمت خود کشاند، وُلوو بود. تمام خاطرات آن زمان برايم زنده شد و گفتم: ای خدايی که هر چه خواستم دادی، شُکرت!
در واقع در اين ماجرا سالها پيش خواستهای از دل و ذهن من گذشته بود، ولي با گذشت زمان فراموشی من موجب فراموشی کائنات نشده بود. وقتي ايمان به معجزه، پشتوانهی اعتقادتان باشد، خواهيد فهميد جملهی «خب داشته که رفته خريده، ولی من پولی ندارم»، بهانهی اردکانهای بيش نيست. زيرا که در اين مواقع، عقابها خواهند گفت: «چشماندازش اين بوده و خدای مسببالاسباب مسير زندگیاش را به گونهای تا به امروز هدايت کرده تا اتومبيل دلخواهش، خلق شود».
لذا حتی اگر امروز آهی در بساط زندگیتان نيست، براي نوشتن خواستههایتان مرزی قائل نشويد و مطمئن باشيد آنقدر کائنات حول خواستهی شما میرقصند و میچرخند و برای تحققش قدم به قدم چگونگیها را به شما نشان میدهند، تا آنها را در دنيای شما محقق کنند. اين قانون خدا را بدانيد و به آن اشراف داشته باشيد و عمل کنيد. چشمهای تنگ بين، عمری نظر شما را نسبت به امکانات جهان هستی، در بند نگاه داشتهاند، بايد آنها را پاره کرد. بايد باور داشت ارض واسعهی خدا پر است از فرصتها، هيچ چيز محال نيست بلکه ممکن و شدنی است، فقط بايد گشوده نگاه کرد.
حتی اگر پزشکی در روال درمان بيمار به نقطهی صعبالعلاج و يا ممکنالعلاج بودن آن رسيده باشد، معنی آن اين است که بيماری، توسط خود بيمار قابل علاج است. اين دستورالعمل خيلی از بيماران سرطانی و MS را شفا داده و موجب تحيّر اطباء گرديده است. آری، کودکانه تخيّل کنيد و به خلق آن ايمان داشته باشيد. در مقابل خدای رزاقی که تمام جهان هستی در دستان اوست، فقط بايد به معجزهها انديشيد. تخيل و ايمان، لازم و ملزوم هم هستند، درست مانند دو بال پرواز. هر تخيلی که میکنيد بايد به آن ايمان داشته باشيد.
به ياد داشته باشيد که برای نهادينه کردن چنين ايمانی در کنار تخيلهایتان، رويای خود را تنها به عقابها بگوييد. آنها شما را میشنوند، تشويق میکنند، با شما همراهند، شما را درک میکنند و باور دارند، شما را دوست دارند و حسادت نمیکنند. برعکس اردکها، که مدام باورها و ايمانتان را تخريب میکنند. اين فرمول ساده، توشهی مورد نياز راهتان است.
قدم دوم: برای خواستهها و هدفهای خود زمانهای معين تعريف کنيد. هدف بدون زمان، بیارزش است و ضمير ناخودآگاه فقط در صورتی متوجه هدفها میشود که برايش، زمان تعريف شده باشد. وضوح در زمان هدف به شما قدرت میدهد و گاهی به زودتر خلق شدن آن کمک میکند. اگر هدفی بزرگ است آنرا به هدفهای کوچکتر و در زمانهای کوتاهتر تبديل کنيد، به اين طريق میتوانيد رشد خود را ارزيابی کرده و بازی قشنگ کائنات را مشاهده کنيد.
مثلاً هدف ده ميلياردی در ده سال را میتوانيد بگوييد: صد ميليون در يک سال، ده ميليون در شش ماه و… . برای هر هدف الهی و معنوی و ارتباط عشقی هم، قانون همين است و شما میتوانيد به همين شکل عمل کنيد.
شما هم در خلوت خود به دقت فکر کنيد که نقشهی مشخص امسالتان چيست؟ هدفهای کاملاً روشن و قابل اندازهگيری اين نقشه را چگونه تعريف کردهايد؟ (چقدرمیخواهم؟ تا کی میخواهم؟)
قدم سوم: نتايجی را که قرار است بدست آوريد در ذهنتان تصوير کنيد. انسانها در زندگی به اهدافی میرسند که از قبل آنها را ديده باشند، اين عملِ معکوس را بعد از نوشتن هدفهایتان حتماً انجام دهيد. دقيقاً نتايج دلخواهتان را تصويرسازی کنيد. مثلاً سفرتان با اتومبيل دلخواه به همراه همسر و فرزندان دلبندتان در جادههای زيبای سرسبز شمال را مجسم کنيد.
قدم چهارم: اقدام کنيد. به عمل کار برآيد به سخندانی نيست.
قدم پنجم: سوال کنيد و درخواست کنيد: نفس سوال، تقاضا و درخواست کردن، دنيای شما را میسازد. لذا نگران نتيجهی آنها نباشيد. گاهی جواب منفی است، باز هم چيزی را از دست نخواهيد داد، در مقابل هر جواب «نه» که شنيديد، انتخاب بعدی را برگزينيد.
وانگهی اگر مجدداً درخواست کنيد، ممکن است جواب مثبت باشد. يا اينکه در آن جواب منفی، صَلاحی در راستای ارزشهای شما باشد. قانونی هست به نام SW که میگويد: «يکی میگويد زن تو میشوم، يکي میگويد نمیشوم، چه اهميتی دارد؟ نفر بعدي منتظر است». شايد انسان بهتری، خواستگار بهتری، چه بسا انسان وارستهتری منتظر باشد. لذا با ترسهای خود، که شما را از سوال و درخواست کردن باز ميدارد، مبارزه کنيد.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشايد در بهتـــری
قدم ششم: استقامت و پايداری در مسير داشته باشيد.
دیدگاهتان را بنویسید