راندمان یا اثربخشی، کدام را ترجیح می دهید؟
راندمان یا اثربخشی، کدام را ترجیح می دهید؟
به نظر شما در مدیریت زمان، باید نگران راندمان بود یا اثربخشی آن؟ مثلاً میخواهید با ماشین پرایدتان به سفری طولانی بروید. برای این منظور، چهار چرخ ماشین را نو میکنید، روغن آن را عوض کرده و با سرویس کامل ماشین، راندمان آن را بالا میبرید و به جای 18 ساعت بعد از 14 ساعت به مقصد میرسید.
سوال این است که آیا راه بهتری هم برای رسیدن به مقصد وجود دارد؟ بله، اگر هواپیما را انتخاب کرده بودید، وقت کمتری تلف میشد. در مسیر زندگی، هنر این نیست که راندمان کارها را بالا ببرید، بلکه باید راهی را که انتخاب میکنید، اثربخش باشد. همیشه شعارتان این باشد که به گونهی دیگر و بهتر هم میتوانید لحظات زندگیتان را بگذرانید. با این نوع نگاه، خود به خود راه حلهای اثربخش به ذهنتان رجوع خواهد کرد و خواهید فهمید که سفر با هواپیما بهتر از سفر با پراید است، حتی اگر پراید سالمی باشد.
شاید در همهی عرصههای زندگی و تصمیمات و کارهایتان سعی میکنید در نهایت دقت باشید، در این صورت شما فقط به بالا بردن راندمانتان توجه کردهاید، بدون آن که این نکته را در نظر داشته باشید که به گونهی بهتر هم میتوان زندگی کرد. با این استراتژی، هر روز همان راه قبلی را خواهید رفت و هرگز از خود نخواهید پرسید: آیا راه دیگری هم وجود دارد که مرا زودتر و سریعتر و بهتر و خوشحالتر به مقصد برساند؟
چون به دریا میتوانی راه یافت
سوی یک شبنم چرا باید شتافت
درست است که قطره در جای خود، خوب و انسان را از تشنگی نجات خواهد داد، ولی وقتی دریا هست، چرا باید به قطره اکتفا کرد؟
ما دو نوع زمان داریم: زمان ساعتی و زمان واقعی. زمان برای انسانها میتواند معنای متفاوتی داشته باشد. آیا یک ساعتی که در حال مطالعه یک کتاب هستید با یک ساعتی که پشت در اتاق عملی که عزیزدلتان در حال جراحی قلب است و هر لحظهاش پر از نگرانی است، یکسان است؟ مدیریت زمان یعنی دقت در انتخابها. چه باید انجام دهیم؟ کی؟ با چه کیفیتی؟ چه تصمیمی و چه انتخابی برای رسیدن به چنین دستاوردی باید انجام داد؟ با این گونه نگاه وقتی برای تلف کردن نخواهید داشت.
منظور از اثربخشی درواقع بررسی میزان موثربودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به بیانی دیگر، شاید اثربخشی را بتوان “انجام کارهای درست” نامید. وقتی در مورد کارایی صحبت میکنیم، سوال اصلی آن این است که چگونه همین کارهایی را که فعلاً انجام میدهم، بهتر و با اتلاف کمتر انجام دهم؟
اما زمانی که در مورد اثربخشی صحبت میکنیم، دغدغهی اصلی آن این است که آیا این کارهایی که انجام میدهم، دقیقاً همان کارهایی است که باید انجام بدهم؟
در اینجا هدف برتری یکی بر دیگری نیست، بلکه لزوم شناخت هر کدام از مفاهیمِ کارایی و اثربخشی، هدف است. همچنین مهم است که در نهایت، بهرهوری فعالیت شما در هر زمینهای بالا برود. چرا که در تعریف بهرهوری میگویند که بهرهوری، حاصل جمع کارایی و اثربخشی است.
بعضی از کارها مانند عمل جراحی قلب، از دست هر کسی بر نمیآید و حیاتی است. باید دکتر متخصص جراح، خود آن را انجام دهد. در واقع قانون تفویض اختیار در همه جا صدق نمیکند. به قول یکی از دانشمندان: از کارگری تا رهبری. اگر شما رهبر زندگیتان هستید، کاری را که در حد یک رهبر است را انجام دهید و کاری که در حد یک کارگر است را به کارگرتان واگذار کنید. برای مدیریت درست زمان و عمر، قرار نیست همه کارهایتان را خودتان انجام دهید. این خود یک تحول زیبا در زندگی است. پس در موارد کمتری کار کنید، ولی در آن موارد بهترین باشید، این هم یک نوع ویراست زندگی است. در نهایت به یاد داشته باشید که در کسب مهارت مدیریت زمان به طور کلی ما در پی افزایش بهرهوری هستیم.
دوستدار شما دکتر علیرضا آزمندیان
دیدگاهتان را بنویسید