هدف های اصلی زندگی
هدف های اصلی زندگی
دو دسته هدف در دنیای شما وجود دارد:
1. در دنیای درون چه کسی می خواهید بشوید؟
2. در دنیای بیرون چه چیزهایی می خواهید داشته باشید؟
دسته ی اول، هدف های بسیار مهمی هستند که در آن ها ویژگی هایی که می خواهید داشته باشید، شخصیت شگفت انگیز و دانشمندی که باید از خود بسازید، میزان رشدتان و آنچه که باید در راستای ساخته شدن تان یاد بگیرید را مشخص می کنید. اما این شخصیت زیبا چگونه در شما شکل خواهد گرفت؟
می دانید این انسان زیبا را خود شما باید بسازید. با آموزش ها، کلاس ها، کتاب ها و در محضر اساتید مختلف.
بنابراین قبل از آنکه به دسته ی دوم هدفهای تان-یعنی خواسته های دنیای بیرون خود- بپردازید، باید لیاقت ها و میزان رشد خود را بالا ببرید تا مستحق رسیدن به آن هدف های بیرونی خویش باشید. این ها همان هدف های شخصی و شخصیتی شما هستند که برای هدف گذاری باید از آنها آغاز کنید. باید بدانید و در دفترتان بنویسید چه کسی می خواهید بشوید و به کجا می خواهید بروید. به خدا قسم بعدها که این دفتر را بخوانید، دیوانه خواهید شد. در روزهای پایانی عمر، این دستاوردهای دنیای بیرون تان نیست که شما را خوشحال و سعادتمند می کند، بلکه شخصیتی که از نو ساخته اید، موجب سرفرازی شما خواهد شد. ماشین شما، قطعه ی آهنی بیش نیست، شخصیت شما، باورهای تان، اعتماد به نفس، علم و ایمان و تقوای تان، عصای معجزه گر شما خواهند بود. باید ابعاد شخصیت خود را طراحی کرده و آن را تطهیر و پاک سازی کنید رشد و ارتقا دهید.
در اصل باید برنامه ای شامل پیرایش و آرایش، برای ایجاد زیباترین شخصیت زیبا در خودتان طراحی کنید. در پیرایش شخصیت، باید اخلاق بد، عادت¬ها و رفتارهای ناپسند، کج فکری ها، کج ذهنی ها، حسادت ها، بخل ها و… را از دنیای درون خود بزدایید و خویشتن خویش را طاهر و مبارک کنید. برای آرایش خویش، پیکره ی شخصیت¬تان را، با گوهر عادت های پسندیده و اخلاق نیکو تزئین نمایید. این گونه بیندیشید که بیست سال آینده دوست دارید، هنگامی که کسی شما را در آغوش گرفت، چگونه انسانی را در آغوش گرفته باشد و نسبت به شخصیت امروزتان چقدر رشد کرده باشید؟
در یکی از کارخانه های بزرگ آمریکا؛ که به لحاظ مالی روزانه میلیون ها دلار درآمد زایی داشت، اشکالی بوجود آمده که هیچ یک از مدیران و مهندسین این کارخانه نتوانستند آن را حل کنند تا جایی که درصد قابل توجهی از میزان کارآیی کارخانه کاهش یافته و ضرر مالی سنگینی متحمل شده بود. مدیر عامل، از اینکه نمی دانست گلوگاه مساله کجاست، مستاصل شده بود و از مهندس متخصصی که در یکی دیگر از ایالات آمریکا زندگی می کرد، درخواست کمک کرد. مهندس دانا و با لیاقت، لباس سفید فرمش را پوشید و با یک قلم و کاغذ، دو روز تمام، کل کارخانه را گشت و مرتب مطالعه کرد و یادداشت برداشت تا ایراد آن را بیابد. غروب روز دوم، در کنار یک سیستم، ضربدری گذاشت و اعلام کرد مشکل اینجاست، آن را عوض کنید تا کارخانه مانند روز اولش مجددا راه بیفتد.
مهندس، بازگشت و چند روز بعد برای مدیر عامل، صورت حسابی به مبلغ ده هزار دلار فرستاد. مدیرعامل اردک بعد از دیدن مبلغ، متحیّر پیش خود گفت: چگونه قیمت دو روز گشتن و یک ضربدر زدن می تواند ده هزار دلار شود. مودبانه برای او فکسی ارسال کرد که لطفا آیتم به آیتم توضیح دهید که چگونه به این مبلغ رسیده اید؟ مهندس در پاسخ نوشت: یک دلار بابت اینکه یک ضربدر زدم و 9999 دلار بابت اینکه دانستم کجا را ضربدر بزنم.
شما هم به کارخانه ی درون تان عاشقانه بنگرید و به عنوان یک متخصص ایرادهای شخصیتی خود را پیدا کنید و آن¬ها را ضربدر بزنید تا بتوانید برای مجموع این ضربدرها فکری بکنید. شما در کارخانه ی زندگی تان باید عشق، آرامش، ثروت، فرزند صالح و ایمان تولید کنید و حاصل عملکردتان در سرای آخرت باید بهترین نقطه ی بهشت خدا باشد.
دسته ی دوم هدف ها، همان هدف های مالی و مادی و اقتصادی است. آن چیزهایی که باید در دنیای بیرون بدست آورید. این هدف ها، شما را یاری می کند تا آینده ی خود را پیش بینی و خلق کنید و سرنوشت تان را بسازید.
دوستدار شما دکتر علیرضا آزمندیان
دیدگاهتان را بنویسید