تصمیمی که کرونا ویروس بر ما تحمیل کرده این است که: ما در سطح فردی و عمومی خود، باید با یک نظم و دیسیپلین خاصی زندگی کنیم.
سال
99 با یک چیزی آغاز شد که من آن را دیسپلین قرنطینه ای می نامم. این
روزها قرنطینه خانگی ممکن است که مورد علاقه بسیاری نباشد ولی دیسپلین
قرنطینه به شما می گوید که باید انجامش دهید، چه دوست داشته باشید یا دوست
نداشته باشد!
آری، سال 99 بسیار سال شگفت انگیزی هست و خواهد بود. شیوع
رو به گسترش اپیدمی ویروس کرونا، تمامی سطوح زندگی را چه در سطح فردی و چه
در سطح اجتماعی به هم ریخته است و همه چیز توسط این بحران، بلعیده شده است.
در این میان جمله و گمانه زنی دیگری که این روزها زیاد به گوش می رسد این
است که ویروس کرونا منجر به بر هم زدن نظم زندگی شده است.
دیگر نظم همه چیز به هم ریخته است از ریتم زندگی گرفته تا کار، اقتصاد و...
اما
پرسش اساسی این است که آیا ما در زندگی خود واقعا شاهد یک نظم و دیسیپلین
خاصی بوده ایم که حال ویروس کرونا بر هم زننده آن بوده باشد؟!
به طور کلی، آیا ما در زندگی خود، واقعا دیسپلین داشته ایم یا اسیر نوعی توهم دیسیپلین داشتن، بوده ایم؟!
این
مقاله تلاش دارد که با تحلیل وضعیت اپیدمی موجود، به یکی از تاثیرات مهم
این وضعیت بر ساختار زندگی انسان بپردازد یعنی: خروج از وضعیت داشتن توهم
دیسیپلینی، و ورود به چرخه دیسیپلین در زندگی!
هر
انسانی در تصورات خودش فکر می کند که فرد منظمی است که همیشه سعی دارد
دیسیپلین خودش را در همه امور زندگی، حفظ کند. به نظر من، تنها راه اثبات
این موضوع، ورود به چرخه بحران ها است. یعنی بحران ها، کارکرد اصلی شان از
نظر من، اثبات تصوراتی که انسان از خودش دارد به خودش است!
بحران ها،
همیشه انسان را از خواب غفلت بیدار می کنند و بنابراین باعث به وجود آمدن
نوعی هوشیاری به انسان می شوند. هر چند که مقدار و اندازه این هوشیاری برای
هر انسانی، متفاوت خواهد بود.
بحران به وجود آمده این روزها هم، همین
کار را انجام داد. اپیدمی ویروس کرونا به همه ما ثابت کرد که نه تنها ما در
سطح شخصی و فردی دارای دیسیپلین خاصی نبوده ایم، بلکه در سطح اجتماعی و
جمعی نیز به این صورت فاقد نظم و دیسیپلین خاصی بوده ایم.
شاید واقعیت
تلخ این باشد که ما به یک بحران یا فاجعه نیازمند بودیم تا متوجه شویم که
چقدر در تصورات خود، محاسبات اشتباهی در مورد زندگی شخصی و اجتماعی خود
انجام داده ایم.
می توان گفت که اپیدمی ویروس کرونا به شدت بر بنیادی
ترین تعاملات انسان با مردم و اشیای پیرامونش از جمله با بدن خودش تاثیر
گذاشته است.
ما قبلا به راحتی همه چیز را لمس می کردیم، به راحتی در هر
فضای عمومی حرکت می کردیم، در اتوبوس و مترو به بغل دستی خود تکیه می
دادیم، دوستانمان را در آغوش می گرفتیم و به آنها دست می دادیم و... اما
امروزه باید از لمس چیزها اجتناب کنیم، همه چیز را باید به واسطه یک دستکش
لمس کنیم، از بغل کردن یکدیگر و دست دادن با هم خودداری کنیم. حتی باید
نسبت به ژست های حساب نشده و به اصطلاح تیک های بدنی و کنترل نشده و
ناخودآگاه مان هم بیشتر مراقب باشیم، مثلا بینی خود را لمس نکنیم و چشمان
خود را با دست نمالیم، آب دهن خود را بر روی سطوح پیاده رو و خیابان نریزیم
و...
خب چه اتفاقی افتاده است؟!
چه
چیزی باعث شده است که انسانی که قبلا احساس سرما خوردگی داشت و به راحتی
با دوستانش دست می داد و یا در محیط کار حضور پیدا می کرد، بدون اینکه به
آنها اطلاح دهد که سرما خورده است و فاصله گذاری را رعایت کند! امروزه تمام
نکات شخصی خود را رعایت می کند و به فکر دوستان و به طور کلی مردمان دیگر
است!
چه اتفاقی افتاده است که فردی که در روز یک بار دستانش را می شست و
به طور کلی بهداشت فردی خود را آنچنان رعایت نمی کرد، امروزه به شدت نه
تنها به فکر بهداشت شخصی خودش است، بلکه اگر ببیند که شخصی آن را رعایت نمی
کند به او تذکر می دهد!
آری، واقعا چه اتفاقی افتاده است؟!
من به
شما می گویم که دیگر تنها قانون و دولت نیستند که ما را کنترل خواهند کرد،
بلکه ما همچنین باید یاد بگیریم خودمان را کنترل و به انضباطی پایداری
پایبند باشیم.
اپیدمی
ویروس کرونا، به ما دو نکته مهم را آموخت: اول این که بعضی افراد که در یک
توهم دسیپلینی گرفتار بوده اند، از این توهم خارج شوند و دوم آن که بسیاری
که فکر می کردند، نظم و کنترل در حوزه شخصی نیست و وظیفه دولت ها و قانون
است، به اشتباه خود پی برده و در جهت کنترل و انضباط شخصی خویش نیز اقدام
هایی را صورت دهند.
خب اکنون بعد از این توضحات کلی، همچنان که قبل تر
اشاره کردم زمان آن فرا رسیده که در مورد یکی از تاثیرات مهم این وضعیت به
وجود آمده بر روی ساختار زندگی انسان بپردازم.
مهم ترین تاثیر این بوده
است که انسان متوجه شد که رعایت کردن یک عادت ویژه و عالی، نه تنها بر روی
زندگی خودش تاثیر می گذارد، بلکه به شدت، همه انسانهای دیگر به این تاثیرات
عادت خوب او متصل هستند و به عبارتی زنجیروار همه انسان ها بر روی همدیگر
تاثیرگذار هستند. وقتی ما دیسیپلین وار زندگی کنیم، طبیعتا تاثیرات آن بر
روی دیگران نیز بسیار زیاد خواهد بود. اپیدمی ویروس کرونا این نکته را برای
ما بسیار ملموس کرده است!
به عبارتی، این ویروس منجر به نوعی یکپارچگی
جهانی شده است. دیگر تفاوت های خُرد و کلان فرهنگی، اقتصادی و...، ناچیز و
بی معنی شده است، این ویروس دموکراتیک است و بین فقیر و غنی یا دولتمرد و
شهروند عادی تفاوتی قائل نمی شود.
بنابراین، ما همگی با هم کار می کنیم
تا به همدیگر کمک کنیم و در نهایت راه حلی بیابیم برای کمتر شدن گسترش این
ویروس! و این یک دیسیپلین واقعی است!
دوستدار شما دکتر علیرضا آزمندیان